استفاده ازلحظه های ناب زندگی
09 آذر 1393 توسط احمد ابادي
جهانگیر خان قشقایی فرزند خان قشقایی اطراف فارس بود که ازعشایر ودارای ثروت زیادی بود.درسفری که به اصفهان آمده بود سازتارش پاره شد .به بازار اصفهان رفت واز پیرصاحبدلی پرسید :سازم خراب شده کجا تعمیر کنم؟پیر وارسته نگاهی به اوکرد وگفت:جوان عزیز دارای این چنین قدرت بازو تار دلت را درست کن.گفت :به کجا بروم ؟گفت :مدرسه علمیه کمی جلوتر است.جهانگیر خان کمی اندیشید وبه مدرسه علمیه رفت .درآنجا جوّ وشریط مدرسه علمیه اورا گرفت وبسیار برایش خوشایند بود وبه پدر پیغام داد که من تا تار دلم را را درست نکنم به شهرم باز نمی گردم .در آنجا ماند ویکی از مراجع تقلید بسار بزرگی شد که شاگردان بسیار خوبی تربیت کرد مزارش در تخت فولاد اصفهان می باشد.گاهی انسان با سخن شخصی زندگی اش تغییر می کند فقط کافی است انسان از آن لحظه غفلت نکند .